وقتی خواندم که ابراهیم گلستان، برای بازی در یکی از فیلمهایش، «پرویز بهرام»، بازیگر مردِ فیلم را واداشته 16 بار به صورت «فروغ فرخزاد» بازیگر زن فیلم، سیلی بزند، ناگهان کشف کردم، «فروغ فرخزاد» چه شانسی آورده که قرار نبوده توی آن فیلم، بهش تجاوز شود، وگرنه ابراهیم گلستان، «پرویز بهرام» را وادار میکرده 16 بار فروغ فرخزاد را بگاید.
بعدش فوراً کشف کردم که شب پیش از فیلمبرداری، بدون هیچ شکی فروغ فرخزاد تمکین نکرده بوده.
تازه بعد از آن هم کشف کردم، من چه آدم خوشبختی بودهام که برادر فروغ فرخزاد نبودهام، وگرنه توی آن سالها که همان حول و حوش فیلم قیصر بوده، حتماً چاقویِ دسته سفیدِ ساختِ زنجونِ مسعود کیمیایی رو برداشته بودم و تا دسته فرو کرده بودم تو شیکم ابراهیم گلستان و پرویز بهرام و فیلمبردار و منشی صحنه و هر جاکش دیگهای که اون جا بوده بود و… بعدش هم داد زده بودم: اینا که چیزی نبودن، یکّی یّکیشونو جِر میدم ننه!